
نویسنده: استفن ای. میچل
مترجم: وحيد قمری – اميرحكيم جوادی
نشر: بینش نو
درباره کتاب
میچل در این کتاب همۀ اهتمامش را به کار گرفته تا نظریات روانکاوانه را رهگیری کند و آن ها را به تکوین نظرگاه ارتباطی پیوند بزند. نگاه ارتباطی به ذهن در بافت سنت روانکاوانه استقرار یافته و از قِبَل آن، رویکردی بسیار رضای تبخش و یکپارچ هنگر رشد کرده است که برای سایر رویکردها نیز جالب توجه و روشنگر بوده است.
نتیجۀ چنین کوششی یک نظریه روانکاوانه نوین و نافذ برای قرن ۲۱ است. کتاب ارتباط دستاورد برجسته تفکری خلاق است که بایستی توسط همه بالینگرانِ پویشی که دغدغدۀ رابطه مندی انسان را دارند مطالعه شود.»
دکتر پیتر فونگی، استاد روانکاوی (مرتبۀ یادبود فروید)، کالج دانشگاهی لندن
قسمتی از کتاب
روانکاوی در مقام یک کنش درمانی نیز، مشابه ابعاد نظریاش، همواره از بنیان ارتباطی بوده است. در این خصوص میتوان به خود-کاوی فروید در فراز و نشیب دوسوگرایی رابطه با دوستش ویلهلم فلیس اشاره کرد.
از طرفی، ساختار منحصر به فرد چیدمان تحلیلی عبارت است از غرقِ خویش شدن
در حضور یک دیگریِ بسیار مهم، که در عین حال بسیار ساکت است.
امکان نوعی خود-تأملی عمیق را در بافت گفتوگو با یک دیگری مهم فراهم میکند؛ یعنی شخصی که در عین اهمیتش، مزاحم و آزارگر نبوده و البته به شیوۀ متداول دیگر افراد نیز تعامل نمیکند.
بنابراین، بهرغم آنکه ارتباطنگری از آغاز امر، هم در جایگاه نظری و هم در کار بالینیِ روانکاوی شاخص بوده است، دورههایی طولانی در تاریخ تفکر روانکاوانه وجود دارد که ماهیت رابطهمندی انسان در آن به طور مستقیم مورد مطالعه و نظریهپردازی قرار نگرفته است.
به هنگامیکه نظریۀ سائق، به عنوان چارچوب مفهومی زایندۀ فروید، جای نظریۀ اغوا را گرفت، تأثیر رویدادهایی که توسط دیگرانِ واقعی رقم میخورد، اگر چه هیچگاه به طور کامل از میان نرفت، اما در پسزمینۀ تفکر روانکاوی کمرنگ شد.