رابطه ذهن و بدن و کیفیت اثر هریک بر دیگری از مهمترین و بغرنجترین موضوعات علمی و فلسفی زمانه ماست. اثر دارونما یکی از نمودهای نامدار این رابطه است. رویکرد پوزیتیویستی به علم و ایمان راسخ به روشهای بی چون و چرای آن مدتها دانشمندان را از تدارک نگاهی فراگیر و همهجانبه بازداشت. این بیتوجهی به نگاهی همهجانبه و ناتوانی در تبیین برخی پدیدههای روانی ـ جسمانی و ناکارآمدی شیوههای جاافتاده در درمان برخی بیماریها، بسیاری از مردم را در این موارد به پزشکی مدرن بدگمان و گاه از آن روی گردان کرد. در این میانه شیوههای درمانی نوینی که امروزه طب آلترناتیو خوانده میشود مجالی فراخ برای بروز و بالیدن یافتند.
ظهور این شیوهها هرچند در آغاز مولود کاستی و ناکارآمدی روشهای پیشین انگاشته میشد و نویدبخش تکامل آنها، اما رفته رفته خود به مشکل بدل شدند. نوشته زیر نگاهی است به پدیده دارونما و واکاوی سازوکار اثر آن و چشمداشت راستینی که باید از آن داشت.
با تعریف سادهای از دارونما شروع میکنیم: تجربه بهبود بیماری بدون دریافت دارو یا درمان خاص. شاید در اخبار پزشکی شنیده باشید که 05% بیماران مبتلا به یک بیماری با مصرف داروی خاصی بهبود یافتند و 0/2% دیگر نیز با مصرف قرص نمک (دارونما) بهبودی را تجربه کردند. این یافتهها شاهدی هستند بر تزلزل علم پزشکی مدرن در درمان بیماریهای موجود. به بیان دیگر، گاهی این داروها هستند که به درمان بیمار منتهی میشوند، اما مواردی هم وجود دارد که هماهنگی ذهن و بدن در شفای بیماری دخالت میکند. [برای مطالعه بیشتر و خرید یا دانلود ماهنامه به لینک خرید در پایین صفحه مراجعه کنید]
مریم عباسی
منبع: ماهنامه جان و تن شماره 5 و 6
جهت خرید این ماهنامه برروی متن کلیک کنید...