گاه دیده میشود برخی از روان شناسانی که در مکاتب سنتی روان کاوی فعال هستند روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت را از جمله درمان های روان کاوانه نمیشمارند و به گونه ای نگاه بدبینانه به این روش درمانی دارند. در این زمینه یکی از دانشجویان ایرانی علاقمند به ISTDP همین سؤال را از دکتر جان فردریکسون* پرسیده است که پاسخ پروفسور فردریکسون به این سؤال بدین ترتیب است:
سؤال: آیا “روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت” روانکاوی است؟
پاسخ: این که آیا رویکردی توسط سایر روانکاوها روانکاوی قلمداد می شود یا خیر، یک مبحث علمی نیست بلکه بحثی صنفی است. این موضوع که آیا یک رویکرد درمانی “روانکاوی” است یا خیر، تبدیل به دستاویزی برای برخی افراد شده است که مدعی هستند بعضی از رویکردها “واقعی و اصیل” نیستند. برای مثال، لاکانی ها ادعا می کنند که آنها تنها کسانی هستند که روانکاوی فرویدی “واقعی” را انجام می دهند و باور دارند که سایر روانکاوان چیزی از ماهیت ناهشیاری نمی دانند. این یک سفسطه ی قدیمی است: تعریف روانکاوی آن گونه که می خواهیم و بعد نشان دادن این که سایرین در این تعریف قرار نمی گیرند. متاسفانه این امر مانع می شود که به فهم روانکاوی نایل شویم. اگر به فروید نگاهی بیندازیم، زمانی گفته بود که “هر درمانی که مفهوم ناهشیار و تمرکز بر انتقال را در دل خود داشته باشد روانکاوی است”؛ از این نقطه نظر رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت –همان گونه که دوانلو نیز معتقد است– گونه ای از روانکاوی است. خیلی از تحلیل گران با این موضوع موافق نیستند زیرا آن ها روانکاوی را معادل با یک سری مشخصه های تکنیکی و درمانی مثل تخت روانکاوی و تعبیر و تفسیر در نظر می گیرند و بدین ترتیب شما گهگاه اساتیدی را مییابید که سعی در ناارزنده سازی روان پویشی دارند در حالیکه حتی یک جلسه درمانی آن را هم ندیدهاند. امیدوارم در آینده خیلیها شانس این را داشته باشند که اطلاعات بیشتری در مورد رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت کسب کرده و به جای پیش فرض های خود، بر اساس شواهد به بحث بنشینند.
* Jon Frederickson