پندارهایی درباره روانکاوی
- پندار یک: روانکاوی متمرکز بر گذشته است که قابل تغییر نیست.
واقعیت: روانکاوی چگونگی تجربه فرد در موقعیت اینجا و اکنون را وارسی میکند. درک زمان حال، فهم تأثیر آسیبزای گذشته فرد را امکانپذیر میکند و نیز احتمال تجارب جدید را در آینده فراهم میسازد. - پندار دو: روانکاوان فقط دیگران، به ویژه پدر و مادر، را سرزنش میکنند.
واقعیت: ما به عنوان بزرگسال میتوانیم تجارب دردناک گذشته را در بافت مثبت تجربه درمانی و نیز در سایه فهم، بینش، و پذیرش، و نه سرزنش خود و دیگران، وارسی کنیم و تغییر دهیم. - پندار سه: روانکاوی فرد را به روانکاو وابسته میکند.
واقعیت: افرادی که با احساس وابستگی خود راحت نیستند، در ایجاد روابط پایدار با دیگران مشکل دارند. روانکاوی کمک میکند تا ظرفیت خودپیروی احساسی شامل پذیرش میل به وابستگی ارتقا یابد. - پندار چهار: روانکاوان فقط به امیال و رفتار جنسی بها میدهند.
واقعیت: روانکاوی پذیرش امیال و تجارب جنسی، نیاز به امنیت، درک هیجانی، و ارتباط هدفدار در روابط صمیمی را با یکدیگر منسجم میکند. - پندار پنج: روانکاوی نمیتواند مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان را درمان کند.
واقعیت: روانکاوی به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا احساسات خود را تجربه کنند، آنها را در قالب کلمات ابراز نمایند، و کنترل بیشتری بر رفتار خود بیابند. - پندار شش: هزینه روانکاوی بسیار بالاست.
واقعیت: در مقایسه با چه چیزی؟ بستری شدن در بیمارستان، انجام اعمال مجرمانه، خودکشی، دیگرکشی، و رنج مداوم، هزینههایی فراتر از روانکاوی تحمیل میکنند. روانکاوی به پیشگیری از این پیامدهای آسیبرسان و هزینهساز کمک میکند. - پندار هفت: روانکاوی بر مشکلات متمرکز است و به تقویت توانمندیها نمیپردازد.
واقعیت: روانکاوی ظرفیت احساسی فرد را از طریق پرورش توانایی تحمل، مدیریت، و درک احساسات خود غنا میبخشد. تابآوری پیامد پذیرش و مدیریت احساسات منفی شدید، افزون بر تجربه احساسات مثبت و شناخت نقاط قوت خود است. - پندار هشت: روانکاوی رویکردی مبتنی بر شواهد تجربی تأییدشده نیست.
واقعیت: بر مبنای شواهد پژوهشی، روانکاوی با ایجاد فضای احساسی و فرصت کشف معانی جدید، بدون هدایت و دستکاری افکار و احساسات بیمار، به درمان میپردازد. - پندار نه: روانکاوی برای همیشه در طول زندگی فرد تداوم مییابد و در نتیجه، مختص افراد ثروتمند است.
واقعیت: روانکاوی بسته به نوع مشکل ممکن است حتی طی چند جلسه پایان یابد یا مدت طولانیتری برای مشکلات پیچیدهتر ادامه پیدا کند.
واقعیتی که در پاسخ به پندار ۶ نوشته شده شوخی عوام فریبانه زشتیست. چگونه این قدر قاطعانه و مطلق صحبت میکنید در صورتی که هیچ تضمین قطعی در هیچ یک از شواهد پژوهشی دال بر اثربخشی قطعی هرگونه رواندرمانی(از جمله روانکاوی) وجود ندارد؟ آیا هزینه تمام مشکلات افراد به همین شدتی است که شما فرمودید؟ با توجه به مبالغ هنگفت و بعضا عیرقابل باور ویزیت که جنابعالی و برخی همکارانتان دریافت میکنید، به لحاظ اقتصادی هم این مسئله توجیه ندارد. عملا شخص برای حل مشکلاتش در براورده کردن نیازهای قاعده هرم مازلو با مشکل مواجه می شود! بله برخی مشکلات ممکن است در کمتر از ۵ جلسه نیز حل شوند اما سوال اینجاست که چند درصد مشکلات از چنبن شرایطی برخوردارند؟ واقعیت این است که درمانی که جنابعالی ارائه می کنید با شرایط کنونی و در واقع تا زمانی که توسط متخصصانی چون شما ارائه می شود مختص قشر بسیار محدودی از جوامعه است (به خصوص در جوامعی چون ایران). و خود نیز نیک میدانید که رویکرد و باور شخصی خودتان هم به ارایه درمان برای همین قشر است و اقشار پایین تر را حتی لایق دریافت چنین درمانی نمیدانید. می توانم عینا جملاتی را در این رابطه از شما نقل قول کنم که در محیط آموزشی و برای دانشجویانتان بیان نموده اید. در میزان تخصص و توانمندی علمی شما به عنوان یک روانشناس و درمانگر شکی نیست اما رویکرد شما در استفاده از این تخصص و توانمندی و ارائه آن به جامعه ای که به آن نیاز دارد به هیچ وجه به این سبزی که آن را در فضای عمومی نمایش میدهید نیست. توجیه هایی که فقط خودتان را توجیه میکنند..