هیجانات و نورو-آناتومی مغز

در این سری مقالات قصد داریم، در هر مقاله یک هیجان را بررسی کنیم. رویکرد کلی این مجموعه، اول ارائه‌ی یک تعریف مورد قبول از هیجان مورد نظر، و سپس بررسی نورو-آناتومی مرتبط به هیجان خواهد بود. البته بدیهی است که در جاهایی که نورو-شیمی مربوط به هیجان شناخته شده است و در ادبیات تحقیقی مورد قبول باشد، به آن‌ها هم خواهیم پرداخت. امید است که این مجموعه برای خوانندگان مفید باشد و مقبول افتد.

در ابتدا به تعریف هیجان می‌پردازیم، که در تمام این سری مقالات به آن رجوع خواهیم کرد. بر اساس تعریف کلتنر و گروس، هیجان‌ها الگوهای کوتاه‌مدت با پایه زیستی ادراک، تجربه، فیزولوژی، عمل و ارتباطی هستند که به علت قرار گرفتن ارگانیسم در یک موقعیت خطرناک یا یک فرصت ایجاد می‌شوند (کلتنر و گروس، ۱۹۹۹ (و در مقایسه با رفلکس‌ها انعطاف‌پذیرتر هستند (کلتنر و گروس، ۱۹۹۹) هیجان‌ها عملکرد حیاتی برای تمام موجودات (در مورد انسان توافق نظر وجود ندارد) دارند، و بر اساس نظر داروین در پروسه‌ی تکاملی به‌وجود آمده‌اند (داروین، ۱۸۷۲). اما در مورد سازگارانه بودن هیجانات در شرایط کنونی زندگی انسان‌ها دیدهای متفاوتی وجود دارد. دسته‌ای معتقدند که هیجان‌ها زمانی برای انسان‌ها سازگارانه بوده‌اند، اما در حال حاضر در شرایط کنونی انسانی، دیگر سازگارانه نیست، در واقع این دسته از محققان معتقدند که عملکردهای کنونی هیجان‌ها مثل نقش آن‌ها در ایجاد ارتباط و غیره محصول جانبی تکامل بوده‌اند و هدف اصلی تکاملی آن‌ها نبوده‌اند و در حال حاضر هیجانات بیشتر مشکل آفرین هستند) باس، هسلتون، شیکلفورد، بلسک و ویک، ۱۹۹۸(، هر چند که ردی از این دیدگاه در آثار روانشناسان بزرگتری مثل فروید و اسکینر و خود داروین نیز وجود دارد، که معتقد بوده اند هیجان‌ها زمانی با محیط انسانی سازگار بوده‌اند و هم اکنون به‌علت تمدن بشری دیگر سازگارانه نبوده و موجب دردسر برای انسان‌ها شده‌اند (کلتنر و گروس، ۱۹۹۹) اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است هیجان‌ها در حال حاضر نیز سازگارانه‌اند (کاتنر، گروس، ۱۹۹۹؛ فریجیدا، ۱۹۹۴)، و این دیدگاه در حال حاضر بیشتر مورد قبول است. بر اساس این دیدگاه هیجان‌ها به حل‌کردن مشکلاتی مرتبط با حفظ بقاء، همچون دلبستگی، حفظ روابط همکاری و یا دوری از درگیری‌های فیزیکی خطرناک کمک می‌کند، و بقای موجود را حفظ می‌کند (کنتلر و گروس، ۱۹۹۹)؛ دو دسته فایده می‌توان برای هیجان‌ها در نظر گرفت، اول بلند‌مدت که به حفظ بقای موجود و گونه مرتبط است، و دیگری کوتاه‌مدت، که به بهبود شرایط اجتماعی و محیطی مرتبط خواهد بود (اوهمن،۱۹۸۶ )

همچنین در تأیید این مدعا که هیجان‌ها به‌صورت تکاملی به‌وجود آمده‌‌اند، تحقیقات اکمن و فریزن نشان می‌دهد که حالت‌های چهره‌ای مرتبط با هیجان‌ها در همه‌ی انسان‌ها، مرد و زن، از نژادهای مختلف و فرهنگ‌های متفاوت یکسان می‌باشند (اکمن و فریزن، ۱۹۷۱)

ترس

ترس را به جرأت می‌توان به‌عنوان هیجانی که بیشتر از همه مورد بررسی روانشناسان و محققان علوم اعصاب بوده است، معرفی کرد. در اوایل تاریخ روانشناسی در سال ۱۸۹۰، ویلیام جیمز، بنیانگذار رواشناسی امریکایی، روی هیجان ترس کار می‌کرد. از آن زمان به بعد نیز، هیچ هیجانی به اندازه‌ی هیجان ترس مورد بررسی قرار نگرفته است(کندل و همکاران، ۲۰۱۴) علت گزینش هیجان ترس به‌عنوان نخستین هیجان مورد بررسی نیز همین امر بوده است.

بر اساس نظریه‌ی اوهمن، رفتار ترس در حیوانات برای نجات در مقابل شکارچیان تکامل یافته است (اوهمن، ۱۹۸۶ ) ترس اجتماعی نیز برای ایجاد یک رابطه‌ی سلطه گر-سلطه پذیر ایجاد شده است. ترس اجتماعی باعث ایجاد حالت سلطه‌پذیر شده و در این حالت، فرد را از مورد حمله قرار گرفتن توسط دیگری، در امان نگاه می‌دارد ( اوهمن، ۱۹۸۶). بنابراین هیجان ترس یکی از مهم‌ترین هیجان‌های برای حفظ بقا‌ی موجودات، از جمله انسان‌ها در شرایط کنونی، می‌باشد.

ترس با رفتارهای جنگ و فرار مرتبط است، اما ترس بیشتر موجب کلید خوردن رفتار فرار می‌شود، در حالی که خشم موجب جنگ می‌شود. این دو هیجان از لحاظ فیزولوژی با یکدیگر متفاوت هستند، مثلاً در هیجان خشم افزایش فشار خون، ضربان قلب، تعداد دفعات افزایش هدایت جریان الکتریکی پوست، و افزایش پتانسیل عضلات نسبت به ترس بیشتر بود، در حالی‌که در هیجان ترس افزایش تنفس و تعداد دفعات افزایش پتانسیل عضلات و افزایش هدایت الکتریکی پوست بیشتر از خشم می‌باشد (آکس، ۱۹۵۳) این تفاوت‌های فیزولوژی با هدف این هیجان‌ها کاملاً همخوان هستند.

مدارهای مغزی و نوروشیمی ترس

هیجان ترس بیش از همه با آمیگدال یا بادامه، مرتبط شده است. در مطالعات لورنس ویسکرانتز از ترس آموخته شده برای بررسی نواحی دخیل در هیجان ترس بهره گرفته شد، و در این مطالعه نتیجه‌ی حاصله این بود: تنها برداشته شدن آمیگدال موجب از بین رفتن ترس می‌شود ( لبر و همکاران، ۱۹۹۸) این هیجان همچنین با نواحی دیگر لیمبیک مانند قسمت‌هایی از هیپوتالاموس و بخش1 پریااکوداکتال خاکستری مغزی در ناحیه‌ی پایه‌ی مغز در ارتباط است (کندل و همکاران،۲۰۱۴)

یکی از انواع ترس که برای مطالعه بسیار مناسب است، ترس شرطی شده می‌باشد. در آزمایشاتی که کندل و همکاران انجام دادند، نوروترنسمیترهای درگیر در هیجان ترس را بر روی حلزون دریایی، آپیلزیا بررسی کردند و همین مطالعات باعث کسب جایزه‌ی نوبل توسط کندل شد.

در این آزمایشات مشخص شد که نوروترنسمیتر سروتنین و گلوتامات نقش کلیدی در ترس آموخته شده دارند. سروتنین باعث ایجاد سیناپس‌های جدید و افزایش ترشح گلوتامات بین نورون‌ها می‌شد، امری که به حافظه‌ی پخش شده در بدن معروف شد(کندل و همکاران، ۲۰۱۴ )

 

 

نگاهی به آینده

مطالعه‌ی جدید توسط دلگادو، نیرینگ، لودوکس و فلپس نقش کرتکس پیش‌پشانی در تنظیم هیجانات بررسی شد. در این مطالعات هدف این بود تا تفاوت بین از بین ترس به‌وسیله‌ی خاموشی و به شکل شناختی بررسی شود (دلگادو، نیرینگ، لودوکس و فلپس، ۲۰۰۸). در این مطالعه نتیجه گرفته شد که از بین بردن ترس به وسیله‌ی مکانیزم‌های شناختی، نواحی جانبی پیش‌پیشانی را درگیر می‌کند و این نواحی باعث بازداری فعالیت در آمیگدال می‌شوند، مکانیزمی که در خاموشی به‌شکل مشابهی رخ می‌دهد )دلگادو و همکاران، ۲۰۰۸ ( این مطالعات نشان دادند، انسان‌ها از مکانیزم‌های پیچیده‌ی شناختی برای تنظیم هیجان ترس بهره می‌گیرند که بسیار موثر هستند. یکی از کارکردهای این نتیجه در روان‌درمانی است. این نتایج نشان می‌دهند تغییرات شناختی می‌تواند برای از بین بردن ترس استفاده شوند و مؤثر باشند، درست همانطور که روش‌هایی مثل حساسیت زدایی مؤثر هستند.

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                نویسنده: انوشیروان زاهدی

 

References

Ax, A. F. (1953). The physiological differentiation between fear and anger in humans. Psychosomatic medicine, 15(5), 433-442

Buss, D. M., Haselton, M. G., Shackelford, T. K., Bleske, A. L., & Wakefield, J. C. (1998). Adaptations, exaptations, and spandrels. American psychologist, 53(5), 533

Darwin, C. (1872). The expression of emotion in animals and man. London: Methuen.(1877), A biographical sketch of an infant. Mind, 2, 285-294

Delgado, M. R., Nearing, K. I., LeDoux, J. E., & Phelps, E. A. (2008). Neural circuitry underlying the regulation of conditioned fear and its relation to extinction. Neuron, 59(5), 829-838

Ekman, P., & Friesen, W. V. (1971). Constants across cultures in the face and emotion. Journal of ersonality and social psychology, 17(2), 124

Frijda, N. H. (1994). Emotions are functional, most of the time. The nature of emotions: Fundamental questions, 197-202

LaBar, K. S., Gatenby, J. C., Gore, J. C., LeDoux, J. E., & Phelps, E. A. (1998). Human amygdala activation during conditioned fear acquisition and extinction: a mixed-trial fMRI study. Neuron, 20(5), 937-945

Öhman, A. (1986). Face the beast and fear the face: Animal and social fears as prototypes for evolutionary analyses of emotion. Psychophysiology, 23(2), 123-145

Kandel, E. R., Schwartz, J. H., & Jessell, T. M. (Eds.). (2000). Principles of neural science (Vol. 4, pp. 1227-1246). New York: McGraw-Hill

Keltner, D., & Gross, J. J. (1999). Functional accounts of emotions. Cognition & Emotion, 13(5), 467-480

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                            

9 مرداد 1400

0 responses on "هیجانات و نورو-آناتومی مغز"

    Leave a Message

    دکتر نیما قربانی را در کانال‌های زیر دنبال کنید

    Hide picture