سالهاست که ارزیابی روانشناختی رهبران سیاسی در آمریکا به همت روانشناسانی که در حیطه زبان بدن و تظاهرات ریز هیجانی در چهره به پژوهش مشغولند باب شده است. روانشناسان برجستهای چون پُل اکمن(Ekman) از بنیانگذاران این خط پژوهشی است و سریال هالیودی Lie to me هم بر مبنای مطالعات اکمن ساخته شده که برای سرگرمی دیدنی است. در ارزیابی روانشناختی رهبران سیاسی هر قدر هم که تدبیر و دیپلماسی در گفتار آنها حاکم باشد، همچنان روانشناسان قادر به صورتبندی و افشای آنچه در ورای این تدبیر پنهان است، میشوند. برهمین اساس نیز سیاستمداران نیز بیکار ننشستند و از روانشناسان در جهت آموزش سخنوری و زبان بدن بهره میبرند. نمونه بازر آن بوش پسر است که قبل از رسیدن به ریاست جمهوری چگونه حرف میزد و پس از آن چگونه. کافی است نطقهای انتخابانی او پیش از انتخابات و پس از پیروزی را مقایسه کنید.
مردان و زنان ایرانیای که به دنیای سیاست ورزی مشغولند باید بدانند که زبان بدن، زبان لحن، و زبان گفتار (vocal ،verbal، triplev: Visual) که در کتاب سبکها و مهارتهای ارتباطی توضیح دادم، هر سه در معرض دید اند. چه میگویی، با چه لحنی میگویی، و با چه حالتی بیان میکنی. مردم به شکل ناهشیار آنها را میبینند و ارزیابی میکنند و واکنش نشان میدهند، و روانشناسان آنها را آگاهانه و حرفهای میبینند و ارزیابی میکنند. محتوای کلام (زبان گفتار) معمولا آگاهانه ارزیابی میشود، اما لحن و حالت ( زبان لحن و گفتار ) ناآگاهانه. در ارزیابی روانشناختی این اطلاعات که معمولاً ناهشیار پردازش میشوند به دقت بررسی میشوند و میزان تناسب گفتار با لحن و بدن مورد مداقه روانشناختی قرار میگیرد. سیاستمداران ایرانی متأسفانه به زبان لحن و بدن که توجه نمیکنند هیچ، بلکه بیمهابا اجازه میدهند که هیجاناتشان بدون فکر در محتوای کلامشان هویدا شود. این امر عمدتاً در هنگام خشم و یا ترس یک سیاستمدار بیشتر نمایان میشود. مثال نمیزنم چون ماهی نیست که از این کلمات که انعکاسی از تحقیر و ناسزاست نشنویم و نبینیم. کلماتی که معمولاً در واکنش به خشمی است که آن فرد در درون تجربه میکند و توان مدیریت هوشمندانه و سازنده آن را برای لحظاتی از دست میدهد. سیاستمدارانی که این نکات را در جامعه ما بیشتر رعایت میکنند متأسفانه از انگشتان یک دست تجاوز نمیکنند. ثبات و تدبیر و تأمل در سخن گفتن از اصول اولیه دنیای سیاست است زیرا در عرصه قدرت، عالمی را یک سخن ویران کند. توصیه من به سیاستمداران ایرانی این است که به یافتههای روانشناختی توجه کنند و از آموزشهای روانشناسان در جهت ارتقاء دیپلماسی خود و اثرگذاری بهتر استفاده نمایند. یک سیاستمدار باید در به کارگیری و هماهنگی زبان گفتار، لحن، و بدن آموزش مشخص و عملی ببیند تا در جایگاه قدرت به شیوهی اثرگذاری و ارتباط مدبرانه مسلط شود، و آبروی خود، جناح، و مملکتش را نبرد. کاری که سیاستمداران بزرگ دنیا معمولاً انجام میدهند و تحت نظر مربیهای روانشناختی آموزش میبینند. یادگیری این امر وقت زیادی نمیگیرد و با توجه به هوش و استعداد میتوان آن را سریع آموخت، از صراحت و ایجاز و استحکام در گفتار بیشتر بهره برد، و از شعار تو خالی و هیجانی در تریبونهای سیاسی اجتناب کرد.