دیالوگ چیست؟

2016/01/21
564 بازدید
ارتباط,استدلال,دبالوگ

وقتی صحبت از دیالوگ می‌شود، نوع خاصی از رابطه مدّ‌نظر است. بنابراین دیالوگ، نوعی ارتباط متقابل است، اما هر ارتباطی ماهیت دیالوژیک ندارد. وقتی شما وسیله‌ای مکانیکی همچون آسیاب درست می‌کنید، اجزای مختلف این وسیله با یکدیگر در ارتباط هستند، اما این ارتباط دیالوگ نیست. دیالوگ شکلی از ارتباط است که به انسان‌ها و با قدری مسامحه، حیوانات اختصاص دارد. دیالوگ هنگامی رخ می‌دهد که ارتباط با استقلال نسبی دو موجود زنده همراه‌ باشد که هریک به درجاتی مختار و دارای افکار، نظرات، احساسات، انگیزه‌ها، و اعمال خاص خود هستند. به‌عبارتی دیگر، دیالوگ ارتباط دو موجود زنده‌ای است که فکر، انگیزه، و اختیار نسبی دارند. بر همین اساس، بر خلاف یک ارتباط مکانیکی، ارتباط این دو موجود زنده، بالاترین سطح از پویایی را خواهد داشت، و در نتیجه به سختی قابل پیش‌بینی است (همین امر از رموز پیچیدگی حاکم بر روانشناسی و علوم رفتاری است).

تصور کلیشه‌ای از دیالوگ ارتباطی است که صرفاً بر مبنای استدلال و توازن قوا باشد، و همچون یک مناظره تلویزیونی هر دو طرف، بحث و استدلال کنند و فرصتی برابر برای بیان نظرات و افکار خود داشته باشند. اما در واقع، دیالوگ همیشه اینگونه نیست و این شکل خاصی از دیالوگ است که ماهیت آرمانی دارد. در نظر گرفتن دیالوگ به‌عنوان مفهومی عاری از قدرت اجتماعی برداشتی نادرست است. عدم توازن قدرت، به درجاتی، در هر توالی از عمل یا عکس العمل در هنگام دیالوگ قابل مشاهده است. عدم توازن قدرت در هر دیالوگی به درجاتی وجود دارد، اما این عدم توازن حدی دارد. اگر قدرت کاملاً در انحصار یک طرف باشد، دیالوگی شکل نمی‌گیرد. سخن‌گو در دیالوگ تنها در شرایطی می‌تواند ارتباطی هدف‌دار برقرار کند که توانایی صحبت و ابراز دیدگاه‌های خود را تا حدی داشته باشد. در واقع، بخشی از فرایند نوبت‌گیری برای سخن گفتن، جابه‌جایی بین نقش «صاحب قدرت[1]» و «مطیع قدرت[2]» در طول گفت‌وگو است. برای مثال، زمانی‌که یک نفر صحبت می‌کند، طرف دیگر ساکت می‌ماند که در این وضعیت، فرد سخن‌گو تأثیرگذارتر از فرد ساکت است. ممکن است یک نفر بیش از دیگری صحبت کند یا موضوعی جدید و مؤثر را مطرح نماید و در نتیجه تسلط نسبی‌ای بر فرایند گفت‌وگو و پیامدهای آن داشته باشد. افزون بر تفاوت در قدرت که ذاتیِ فرایندهای نوبت‌گیری است، عوامل اجتماعی نیز می‌توانند با تفاوت قدرت در دیالوگ مرتبط باشند. برای مثال، والدین معمولاً به‌جای کودکان خود سخن می‌گویند، حتی زمانی‌که کودک به‌طور مستقیم مخاطب قرار می‌گیرد. مثال رایج آن، ارتباط پزشک اطفال و کودک است که معمولاً والدین مخل آن می‌شوند و به‌جای کودک پاسخ می‌دهند. در این شرایط کودک فرصت ابراز دیدگاه خود را نمی‌یابد. مواقعی نیز وجود دارد که تفاوت قدرت به شدت کاهش می‌یابد، مانند گفت‌وگوی صمیمانه بین دو دوست. با این حال، نابرابری قدرت یا تسلط نسبی هرگز به‌طور کامل در دیالوگ از بین نمی‌رود.

 

نیما قربانی


[1] Power holder

[2] Power subject

دیدگاه خود را بنویسید