عنوان رساله: بررسی نقش سرکوبگری و بهوشیاری در تجربه جسمانی و روانشناختی درد
ضحی سعیدی
استاد راهنما: دکتر نیما قربانی
اساتید مشاور: دکتر مهدی رضا سرافراز، دکتر آریستا شجاع الدین
این پژوهش که تلاشی در جهت بررسی آزمایشگاهی سازههای روانپویشی در نظریه روانکاوی و ISTDP است، به منظور بررسی نقش بهوشیاری و سرکوبگری، در تجربه جسمانی و روانشناختی درد، در قالب سه مطالعه صورت پذیرفت. در مطالعه اول، 271 دانشجو به پرسشنامه سازگاری واینبرگر (جهت شناسایی افراد سرکوبگر و سالم)، مقیاسهای مربوط به خود (بهوشیاری، خودمهارگری و خودشناسی) و مقیاسهای مربوط به سلامتی (چک لیست علائم مرضی بارتون و زیرمقیاس افسردگی و اضطراب مقیاس dass-21) پاسخ دادند. در مطالعه دوم تعداد 101 نفر از شرکت کنندگان سرکوبگر و سالم در مطالعه اول، در قالب چهار گروه، حین درد آزمایشگاهی ایجاد شده توسط آب سرد، مداخله القای بهوشیاری و القای فرونشانی را دریافت کردند، تجربه روانشناختی و جسمانیشان اندازهگیری شد و سپس ماساژ عضلانی دریافت نمودند. در مطالعه سوم، 57 بیمار درد مزمن، حین تجربه درد بالینی در کلینیک، با کنترل ویژگیهای شخصیتی، مداخله القای بهوشیاری و القای فرونشانی را دریافت کردند، تجربه روانشناختی و جسمانیشان اندازه گیری شد، سپس ماساژ عضلانی گرفتند، و تا 48 ساعت واکنش روانشناختیشان به درد بالینی خارج از کلینیک پیگیری شد. نتایج مطالعه اول نشان داد افراد سرکوبگر در پاسخگویی به مقیاسهای مربوط به خود، در قیاس با مقیاسهای مربوط به سلامتی خود ارزیابی مثبت بیشتری دارند و سرکوبگری و بهوشیاری اثرات پریشانی روانشناختی را بر علائم مرضی تعدیل میکند. نتایج مطالعه دوم نشان داد القای بهوشیاری بیشتر از القای سرکوبگری، در کاهش علائم جسمانی و روانشناختی درد، در افراد سرکوبگر و سالم موثر بوده است و القای فرونشانی منجر به ایجاد حساسیت به درد در تجربه ماساژ عضلانی گردید. نتایج مطالعه سوم نشان داد بیماران درد مزمن در دو گروه مداخله، تفاوتی در مقیاسهای خودسنجی درد و پریشانی در کلینیک و پیگیری 48ساعته نشان ندادهاند، در حالیکه القای بهوشیاری با فعال شدن سیستم پاراسمپاتیک و القای فرونشانی با فعال شدن سیستم سمپاتیک در وضعیت قلبی و تنفسی این بیماران همراه بوده است. همچنین القای فرونشانی منجر به ایجاد حساسیت به درد، در تجربه ماساژ عضلانی بیماران درد مزمن شد. این پژوهش با در نظر گرفتن سبک مقابله سرکوبگری، شواهد جدیدی از خودارزیابی مثبت افراد سرکوبگر در مقیاسهای مربوط به خود، اثربخشی بهوشیاری در کاهش پریشانی روانشناختی و فعال کردن سیستم پاراسمپاتیک، و اثر معکوس فرونشانی در ایجاد حساسیت به درد و فعال شدن سیستم سمپاتیک، فراهم کرده است. فرونشانی درد و احساسات، در گام اول تحمل درد را در افراد سرکوبگر بالا می برد، اما به علت سیستم نظارت ناهشیار، افکار ناخوشایند مربوط به درد برجسته و در دسترس بیشتری قرار میگیرد و سیستم سمپاتیک به طور فزایندهای فعال میشود و افراد سرکوبگر را در معرض حساسیت به درد بیشتر قرار میدهد. بنابراین توجه بهوشیارانه به درد میتواند منجر به درهم شکستن دور باطل شکلگیری درد مزمن در افراد سرکوبگر شود.