گناه، جرم و بیماری مفاهیمی متمایزاند که زمینههای مشترکی دارند. محور این هر سه، جهل و ناهماهنگی است. دگردیسی این جهل به آگاهی در قالب احساس گناه صورت میگیرد. چرا که احساس گناه محصول آگاهی به تعدی و تبعات رفتار آسیبزا است. بازداری از این آگاهی و جهل به آن، نتایج آسیب را تداوم میبخشد. هر سه عمل گناه، جرم، و بیماری مولد احساس گناه اند، مسئولیت میآورند و ذهن را به سوی مجازات بر اساس گرایشهای طبیعی آن میکشانند. مفهومسازی درخصوص احساس گناه مرکز ثقلی است که از منظر اخلاقی، سه ساحت گناه، جرم و بیماری را به هم گره میزند.
حیات انسانی بهطور اختصاصی در قالب مجموعهای از روابط درونشخصی و بین شخصی قابل درک است. این روابط ممکن است اصیل و سازشیافته یا بیگانه با خود و سازشنایافته باشند. معیار اصالت و سازشیافتگی یا بیگانگی و سازشنایافتگی میزان شناخت و هماهنگی با قوانین علت و معلولی حیات است. هماهنگی و شناخت مولد سلامت و سازشیافتگی است و ناهماهنگی و جهل مولد بیماری و سازشنایافتگی.
گناه، جرم، و بیماری مفاهیمیاند که بر ارتباطی جاهلانه و ناهماهنگ با خدا، جامعه، و طبیعت دلالت میکنند. این مفاهیم همگی بر انجام دادن عملی بر خلاف قوانین علی حاکم بر سعادت و صلاح و سلامت دلالت میکنند. هر سه مفهوم به تخطی از قوانینی که به ضرر فرد و دیگران است اشاره دارد.
از آنجایی که هر سه عمل گناه، جرم و بیماری، مولد احساس گناه است، میتواند به یک نظرگاه انسجامی در خصوص آنها رسید. از منظری روانپویشی، چه عمل گناه باشد، چه جرم، و چه بیماری، هنگامی که بهطور کامل درک و پیامدهای آنها لمس شد، مولد احساس گناه میگردد. از سوی دیگر، چه عمل گناه باشد، چه جرم، و چه بیماری پیامدها و تبعات خود را در سطح طبیعت، جامعه، و حیات معنوی خواهد داشت… [برای مطالعه بیشتر و خرید یا دانلود ماهنامه به لینک خرید در پایین صفحه مراجعه کنید]
دکتر نیما قربانی
منبع: ماهنامه جان و تن شماره 9 و 10