دکتر نبورسکی در مصاحبهای اختصاصی با دکتر قربانی -شماره آتی جان و تن (هفتم وهشتم)- به پرسشی پاسخ گفتند که سؤال دانشجویان بسیاری بوده است. آیا میتوان رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت را شکل حقیقی روانکاوی دانست؟
نیما قربانی: خاطرم هست که در دوره آموزشی خودم از شما شنیدم که ISTDP را شکل حقیقی روانکاوی میدانید. ممکن است بیشتر توضیح دهید که چرا اینطور فکر میکنید؟
راب نبورسکی: روانکاوی و ISTDP، هر دو آن بخش از روان انسان را هدف مداخله خود قرار میدهند که خاستگاه تعارض درون روانی است. هدف دوانلو، دستیافتن به ناحیه آسیبشناختی ناهشیار، در کمترین زمان ممکن است. او مفهوم نظری فروید در مورد ریشه آسیب روانی (همان تقابل اید و سوپر ایگو) را، درونمایه درمان قرار داده است. بسیاری از درمان های تحلیلی نئوفرویدی از مفهوم تعارض درونروانی، به این معنا، دور افتادهاند. تکیه روش درمانی دکتر دوانلو صرفاً بر پیگیری امحاء مقاومت بیمار در مقابل تجربه احساسات، تکانه ها و امیال و اعمالی است که موجد شکلگیری تعارض با سوپر ایگوی اویند. از اینجاست که فکر میکنم میتوان ادعا کرد که ISTDP شکل حقیقی روانکاوی است.-