پس از ماهها تلاش و تدبیر خالی از امکانات دوستان، خوشبختم که بالاخره مجلد سوم جان وتن به زیور طبع آراسته شد. در این مجلد جان وتن بر محور دیالوگ میچرخیم: ظرفیت انسانی برای تبادل و ارتباط (Communication and Interchange). دیالوگ مفهومی عامتر و گستردهتر از گفتگوی خردمندانه و برابر انسانی دارد و بهنوعی بر ماهیت ارتباطی ذهن انسانی صحه میگذارد. از نظریه فروید با طرح مفهوم درونی سازی و ارتباط موضوعی تا نوروبیولوژی بین شخصی دانیل سیگال(Siegal) همگی بهنوعی نظریه در محور دیالوگ هستند. نظریات خاصی چون من دیالوژیک هوبرت هرمن(Herman) نیز این مفهوم را آشکارا محور قرار داده است.
ذهن انسان ماهیتی ارتباطی دارد و بر همین مبنا دیالوگ از محورهای اساسی کارکرد آن است. ارتباط، عامل شکلگیری و در عینحال محصول ذهن است و سلسله بی پایانی از قبضها و بسطها را منعکس میسازد. سازمان روانی در فرایند ارتباط شکل میگیرد و این مشخصه شکل گرفته نحوه ارتباط آن را نیز معین میکند. دانیل دنت، فیلسوف هشیاری، به نقل از رییس یک آزمایشگاه نوروساینس در هاروارد میگوید: “وقتی ما روی یک نورن کار میکنیم، کار ما نوروساینس است. وقتی روی دو نورون کار میکنیم، کارمان روانشناسی است“. ارتباط، از کوچکترین ذره تا کلان ترین توده، ذهن، هشیاری، من، و پدیدههای متنوع و متکثر می آفریند و آنگاه این ذهن هویتیافته نحوه و موضوع ارتباط را به اشکال پیچیده و متنوع شکل می دهد. بر این اساس است که دیالوگ مشخصه اصلی ذهن است. ماهیت دیالوژیکی ذهن به اشکال مختلف تجلی مییابد: ذهن، یا بهعبارتی، انسانی که دریچههای دیالوگ را میبندد و به این طریق مرزهای هویت و امنیت روانی خود را حفظ می کند و در عوض خشکی، جمود، و ایستایی میخرد. در آن سو نیز انسانی است که دریچه های دیالوگ را نه باز که میشکند و به استقبال رشد و حرکت می رود و در عوض آشوب و نفی فردیت خود را میستاند. درمیان نیز دریچههایی منعطف و کارآمد هستند که در وهلههایی به حفظ هویت و در وهلههایی دیگر به گسترش مرزهای خود از طریق دیالوگ میپردازند. این طیفِ جمود و انسجام و آشوب مشخصه ارتباط درونی و بیرونی ذهن انسان است که به انزوا و ارتباط و انسجام و تمایز می انجامد، و بدین شکل است که سلسله بی پایان قبض و بسط ذهن انسانی متجلی میشود.
ارتباط و تبادل در دیالوگ میتواند ماهیتی کلامی یا غیرکلامی، عقلانی یا احساسی، و متجسّد یا ناملموس داشته باشد. دیالوگ میتواند در درون انسانها و یا ما بین انسانها رُخ دهد. ماهیت ذاتی ارتباطی ذهن انسان سبب میشود که تقریباً همواره در حال دیالوگ در درون یا بیرون باشد. در هر دیالوگی تبادل و قدرت همزمان حضور دارند. هریک از طرفین دیالوگ بیش و کم سهمی از قدرت و نفوذ در دیگری را دارد. به عبارتی دیگر، این قدرت میتواند متوازن و یا نامتوازن، چه در درون و چه ما بین آدمها، توزیع شود. لزوم دیالوگ برابری قدرت نیست، اما میل به مفاهمه و برابری قدرت دیالوگ را تسهیل میکند.
در برقراری هر دیالوگی فرد ناگزیر از موضعگیری است و همین که موضعی اتخاذ شد، ناگزیر موضع مقابلی نیز شکل خواهد گرفت. همین که شما خود را برحق بدانید، لاجرم در ذهن شما باطلی شکل خواهد گرفت که یا در عالم واقع وجود دارد و یا لاجرم در هنگام دیالوگ شما با دیگری شکل خواهد گرفت. افزون بر تقابل، توافق نیز در فرایند دیالوگ رُخ میدهد. همچون یک جابهجایی فضایی، انسانها در هنگام دیالوگ تغییر موضع میدهند و ممکن است در کنار شما قرار گیرند و موافق شما شوند. موضع بیتفاوت و بیرغبتی به دیالوگ نیز رُخ میدهد. درکل این فرایند است که بهنحو گذرا در حین این ارتباطات و مبادلات، تعارض و انسجام را تجربه میکنیم. تعارض و انسجام هیچگاه از تجربه انسانی محو نمیشوند و هریک مدتی، بیشوکم، تجربه ما را شکل میدهند.
تجربه انسجام و وحدت همان است که در زندگی انسانی آرامش و سلامت و عشق مینامیم و تعارض و تخاصم همان است که جنگ و زجر و رنج. هر دو گذرا و گریزناپذیراند. در طول تاریخ همواره گروهی وجود داشته اند که سودای تداوم اولی و تعطیلی دومی را داشتهاند. چنین افرادی برای گریز از دومی سعی کردهاند دیالوگ را تعطیل کنند که در این صورت زندگی انسانی را تعطیل کردهاند، زیرا دیالوگ برخاسته از نیاز بنیادی انسانی به ارتباط است و نفی این نیاز چیزی جز نفی زندگی انسانی نیست. برای همین هر قدر هم که گروهی سعی در نفی نام و موضع خود داشته باشد، لاجرم به او نام و موضع داده میشود و ناخواسته وارد بازی دیالوگ میشود. گروهی نیز در طول تاریخ در تکاپوی پیروزی همیشگی در تعارض جهت حصول وحدت بوده اند، اما یا پیروز نشدهاند و یا اگر هم شدند از دل وحدت حاصل از پیروزی آنها تعارض جوانه زده و رشد کرده است و تخاصم جدیدی را از درون زاییده است.
هویت و ارتباط و دیالوگ نیاز و مشخصههای ناگزیر زندگی انسانیاند. آدمها همواره در جستجوی حفظ و تعریف هویت، فردیت، و تمایز آن از دیگر هویتها هستند. آدمها همواره در جستجوی ارتباط، دوستی، و تجربه وحدت و انسجام با دیگری یا دیگران هستند، و در صورت لزوم باید از فردیت و هویت خود در مصاف با دیگران دفاع می کنند. افزون بر این، انسانها در تکاپوی گسترش مرزهای هویت و متعلقات خود نیز هستند و سودای یکی کردن دیگری و یا دیگران با خود را دارند. دوستی، تسلیم، و تسلط سه شکل از دیالوگ انسانی است که هرسه میتواند اشکال پیچیده، سازنده، و مخرب به خود گیرند.
فهم موارد یاد شده شاید حکایت از دورهای فراسوی پستمدرنیسم بر محور دیالوگ میکند. انسان در فرایند تحول فلسفه، علم، و هنر از اسطوره ، سنت، مدرنیسم، و پست مدرنیسم گذر کرد و در هر گذار چیزی یافت و چیزی از دست داد. روزگاری خود و جهان را در قالب داستانهای غایتمدار میفهمیدیم. سپس وجود پایین و پست را از وجود عالی و بلند متمایز کردیم و همه چیز را در دوگانگی خیر و شر، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی ، و … درک کردیم. آنگاه غایت را از جهان ستاندیم و بر حقیقت عینی جهان شمول و مستقل از ذهن تأکید کردیم، و اهمیت و تمایز افراد و همچنین اهمیت عقل عینی و ابزاری را محور قرار دادیم. سپس ناامید شدیم و دست از هر نوع حقیقت جهانشمول شستیم و هر نظرگاهی را نسبی و برحق و اثباتناپذیر قلمداد کردیم. بشر در هریک از این گذارها هویتی یافت فراسوی هویت پیشین، اما پس از مدتی نفی و نقد هویت پیشین به ارزشهای آن پیشین واقف شد. همواره نوادری بودهاند که مزیتهای حرکت به جلو و ارزشهای پشت سر گذاشته را یادآور شدند. برتراند راسل و جوزف کمپل از مصادیق چنین نوادرند، اولی پیام آور اهمیت زندگی و تفکر مدرن و دومی یادآور اهمیت زندگی اسطورهای.
هنگام دیالوگ در طول و عرض اسطوره و سنت و مدرنیسم و پستمدرنیسم فرارسیده است. حضور همزمان این نظرگاهها را در درون و برون خود بپذیریم. برای دیالوگ، تمایز، و انسجام آنها فکری کنیم. وقت آن است که بیهمتایی و محدودیت هر نظرگاه و حظ آن از حقیقت پیچیده، لایهلایه، و توبهتوی وابسته به تعامل ذهن و عین را بپذیریم. روششناسیای برای دیالوگ تجربی این نظرگاهها دست و پا کنیم. اخلاقی را برای دیالوگ تعریف کنیم که به ارتباط زاینده همه نظرگاهها منتهی شود: اخلاق دیالوگ. اخلاقی که در سایه آن هیچ نظرگاهی نفی و دفن نمیشود و دگردیسی ذهن انسان در سایه دیالوگ و در نتیجه فرایند انسجام و انشعاب نظرگاهها قرار داده میشود. مصاحبه اختصاصی این مجلد با هوبرت هرمن حرکت در چنین جهتی را نشان میدهد. هرمن در این مصاحبه افزون بر طرح نکات جالبی در خصوص اخلاق دیالوگ، مفاهیم خاصی از نظریه خود را روشن کرده است. در عین حال مقالات جالب دیگری نیز در این مجلد وجود دارند که وجوه مختلفی از نظریه من دیالوژیک هرمن را به نمایش میگذارند.
درونمایه کلی این مجلد دیالوگ است. ماهیت دیالوگ و نظریههای مطرح در این خصوص، دیالوگ در هنر، و پرونده ویژه در خصوص آسیبشناسی دیالوگ در جامعه ایرانی از مفاهیم مجلد حاضر است. نظرات ارزشمند دکتر سریع القلم و دکتر توفیق، از دو منظر مدرنیستی و پستمدرنیستی در خصوص دیالوگ در ایران نکات مهمی را در خصوص آسیبشناسی دیالوگ در جامعه ما روشن ساخت. نکاتی که برای سلامت روانی و رشد و توسعه سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی جامعه نیز مثالها و مصادیق روشنی بهدست میدهد. مطالبی از این مجلد نیز که به نقد جریانهای علمی در خصوص مفهوم ارتباط و دیالوگ جان و تن، و بر جریانهای علمنما در جامعه ما پرداختهاند نیز به نوعی به آسیبشناسی دیالوگ مرتبطاند. امید است که نَفس یاری کند و جان و تن باقی بماند و باز با شما یاران قلیل سخنی بگوییم.
نیما قربانی
دانشگاه تهران
0 responses on "یادداشت سردبیر"