زمانی که به یک کنسرت موسیقی میرویم یک نفر برای ما ساز میزند و یا آواز میخواند و از نحوه ساز زدن و آواز خواندن او احساساتی در ما بیدار میشود. افزون بر این که نوازنده را تحسین میکنیم، تجربه احساسی گذرایی داریم که ممکن است مدتی بر ما اثر گذارد اما تمام میشود و میرود.
کلاس درس چه تفاوتی با کنسرت موسیقی دارد؟ به کلاس درس نمیرویم که استادی بیاید و صرفاً احساس گذرایی را در ما بر انگیزد و برود. استاد نمیآید که از ژان پل سارتر، فروید، یونگ، مولانا، ملانی کلاین، و ملاصدرا صحبت کند و ما بگوییم به به عجب استاد با سوادی و بعدش احساس خوشایندی داشته باشیم و تمام شود و برود. این کلاس درس نیست بلکه بیشتر شبیه یک کنسرت موسیقی است. در کلاس درس استاد زحمت میکشد و شما را در دانشی یا مهارتی از نقطه N به نقطه N+1 میبرد. این عزیمت میتواند مفهومی، فنی، تجربهای، و یا هرسه باشد. برای مثال، سوپرویژنِ رواندرمانی عمدتاً باید هرسه اینها را داشته باشد. اما متأسفانه به دلیل افت شدید کیفیت آموزشی در دانشگاههای ما دانشجویان به خصوص در دوره کارشناسی از کلاسها و اساتید خودشان راضی نیستند و در نتیجه جذب کارگاههایی میشوند که صرفاً در آنها تقبیح و یا تحسین فضل و دانش مدرس نصیبشان میشود و چیزی آموخته نمیشود. اغلب افرادی که در این کارگاهها شرکت میکنند در توصیف یادگیری خود چیزی فراتر از یک یا چند جمله ندارند اما در عوض تواناییهای آن استاد را تحسین میکنند.
از سوی دیگر، اغلب اینها صرفاً نامشان کارگاه است و در واقع کلاس درساند، آنهم بدون امتحان اما با گواهی پایان دوره. افزون بر این، شرکت در این کارگاهها بدون ضوابط و شرایط است و افرادی که حتی تحصیلاتی در روانشناسی و روانپزشکی ندارند در دورههای به ظاهر تخصصی رواندرمانی شرکت میکنند. بسیاری به دلیل مشکلات روانی شخصی و با پندار اینکه این دورهها به حل مشکلاتشان کمک میکند در آنها حضور مییابند، اما معمولاً نتیجه عکس آن است. اغلب دانشجویان کارشناسیِ دانشگاههای خصوصی و یا به اصطلاح غیر انتفاعی (اما در واقع انتفاعی) که معمولاً از کلاسهای خودشان راضی نیستند در این کارگاهها شرکت میکنند و با مطالبی روبه رو میشوند که اصلاً مناسب سطح آنها نیست. در نتیجه حاصلی جز برانگیخته شدن حس تقبیح و یا تحسین گذرا برایشان ندارد.
این موارد از معضلاتی است که جامعه روانشناسی ما در حال حاضر با آن دست و پنچه نرم میکند. دقت کنید زمانی که در یک کلاس یا گارگاه شرکت میکنید صرفاً مجذوب تحسین تواناییهای استاد و یا تحقیر تواناییهای وی نشوید بلکه از خود بپرسید با شرکت در این کارگاه چه دانش و چه مهارتی کسب کردید و آیا آن دانش و مهارت متناسب با سطح شما و راهگشای حرکت در جهت رسیدن به دانش و مهارتهای مورد نیازتان هست یا نه. و آیا ارتقای دانش یا مهارت شما به شیوهای عینی ارزیابی شده است تا واجد صلاحیت دریافت گواهینامه پایان دوره شوید؟ از یاد نبرید که صِرف دریافتِ گواهینامه شرکت در کارگاه یا کنگره، بدون امتحان، به کسی داده میشود که واجد تخصص است، نه دانشجوی مشتاقی که در تکاپوی یادگیری است و هنوز نیاز به ارزیابی عینی از سطح عملکرد خود دارد.
نیمـا قربانـی
استاد دانشگاه تهران