پیامدهای بهوشیاری

2016/02/23
64 بازدید
آرامش,استرس,اضطراب

بهوشیاری برای ریشه‌کن کردن عادات ذهنی مستحکمی است که موجب هیجانات رنج‌آور مانند خشم، حسادت یا رفتارهایی می‌گردد که به خود و دیگران آسیب می‌رساند(دیدونا، ۲۰۰۹). بهوشیاری کارکردهای متعددی دارد که به اختصار به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف) شفابخشی: سطوح بالای استرس، به‌ویژه برای مدت طولانی، توان سیستم ایمنی را کاهش می‌دهد. بهوشیاری استرس را کاهش می‌دهد و به‌همین دلیل، یکی از راهکارهای مدیریت بیماری است. با کاهش استرس، اثربخشی سیستم ایمنی بهبود می‌یابد و این مسأله، میزان بهبودی بیماری را به ویژه اگر آن بیماری مرتبط با استرس باشد، افزایش می‌دهد. بهوشیاری می‌تواند اضطراب، استرس، درد و افسردگی را کاهش و انرژی، خلاقیت، کیفیت روابط و حس کلی بهزیستی را افزایش دهد.

ب)آرامش بیشتر: اگر ذهن مضطرب باشد، بدن نیز به‌طور خودکار در تنش قرار می‌گیرد. وقتی استرس تجربه می‌شود، واکنش‌های زنجیره‌ای در بدن آغاز می‌شوند و کل ارگانیسم، آماده برای جنگیدن یا فرار می‌شود. بنابراین، مقدار زیادی انرژی، به‌گونه‌ای موج‌وار در سراسر بدن حرکت می‌کند و بدن نمی‌داند با این انرژی چه کند؛ پس تنش بالا می‌رود. هدف بهوشیاری، آرام‌سازی نیست؛ زیرا تلاش برای آرام شدن، فقط تنش را بیشتر می‌کند. بهوشیاری به‌معنای آگاهی همه جانبه از این تنش است از جمله: آگاهی از اینکه کدام قسمت از بدن در تنش است، ماهیت این تنش چیست، واکنش فرد نسبت به این تنش چیست و چه افکاری دارد. بهوشیاری به‌معنای کنجکاو بودن نسبت به تجارب است. بهوشیاری به آگاهی از بدن تأکید دارد. یک مراقبه مهم بهوشیاری، اسکن کردن بدن است. هیجاناتی که در گذشته تجربه شده است اما آمادگی احساس آن وجود نداشته و احتمالاً سرکوب شده یا در بدن به دام افتاده باشند. گاهی اوقات، فرد سال‌ها به یک بیماری جسمی خاص مبتلا است؛ اما پزشکان قادر به یافتن علت آن نیستند. سپس در طول مراقبه، هیجان سرکوب شده وارد حیطه آگاهی می‌گردد و آزاد می‌شود. تنش در بدن یا بیماری نامعلوم، گاهی اوقات با آزادسازی هیجان سرکوب شده ناپدید می‌شود.

بنابراین، بهوشیاری می‌تواند به آرامش منجر شود؛ اما آرامش هدف اصلی آن نیست. بهوشیاری پرورش آگاهی از تجربه‌های درونی و بیرونی همراه با احساس مهربانی، کنجکاوی و پذیرش است. در نظر گرفتن هدف برای بهوشیاری به‌معنای این است که اگر به آن هدف برسی، موفق شده‌ای و اگر نرسی، شکست خورده‌ای. همین دغدغه، تنش و اضطراب را افزایش می‌دهد. در بهوشیاری شکست خوردن وجود ندارد؛ زیرا بنا نیست به تجربه خاصی برسیم. بلکه قرار است به هر تجربه‌ای که داریم، توجه کنیم و هرچه پیش آید، خوش آید.

ج) افزایش سودمندی: برای بهوشیار بودن، معمولاً باید کاری را در یک زمان انجام داد. وقتی راه می‌روی، فقط راه می‌روی. بنابراین، وقتی در حال انجام کاری هستی، تمرکز شما بدون فشار بیش از حد، بر آن است. هرگاه که ذهن شما به فکری دیگر منحرف شود، به آنچه درباره‌ی آن فکر می‌کردید، توجه می‌کنید(کنجکاوی) و سپس، بدون انتقاد کردن، توجه خود را به سمت کاری که در حال انجام آن بودید، هدایت می‌کنید. بنابراین، کار خود را زودتر و با کیفیت بهتر به انجام می‌رسانید.

د) وارسی برای کشف خود: شما بدنِ خود نیستید. شما افکارِ خود نیستید. شما هیجاناتِ خود نیستید. شما مشاهده‌گر هستید. بهوشیاری فرصتی برای کشف خود واقعی است. خودشناسی منجر به رهایی از رنج می‌شود.

ه) تسکین هیجانی از طریق فهمیدن هیجانات: هیجانات همیشه در حال تغییر هستند همچنین با بدن در ارتباط هستند؛ توانایی مشاهده هیجانات و یکی نشدن با آن‌ها وجود دارد؛ هیجانات تأثیر زیادی بر افکار و تجربه آن‌ها دارند.(الیدینا، ۲۰۱۰)

فاطمه ربیعی

http://dialogicalresearch.org


References:s:

Alidina, S. (2010). Mindfulness. Wiley

Didonna, F. (2009). Clinical Handbook of Mindfulness. Springer

 

دیدگاه خود را بنویسید