سالها پیش فیلمی با عنوان ” افسانه آه ” به همت و کارگردانی خانم تهمینه میلانی ساخته شد. مبنای این فیلم تجسد مفهوم آه در قالب مردی در شمایل مسیح است که به حسرت یک زن برای کس دیگری بودن پاسخ میدهد. روایت شخصی کارگردان از تجسد آه، آنیموس است، یعنی خصیصه مردانه در درون زن . افسانه آه زن را در حرکت به سوی کس دیگری بودن هدایت میکند و در این فرایند است که رنج زندگی دائماً زن را به سوی حسرت جای دیگری بودن سوق میدهد. تجسد آه در قالب مردی بسیار همدل و نازک دل و شکننده که به حسرت پاسخ مثبت میدهد در فیلم به نمایش گذاشته شده. زن در نهایت به این بینش میرسد که جایگاه اصلی خودش بهترین جایگاه بوده است. اما همانگونه که از نام این فیلم پیداست، فیلم در خصوص افسانه آه است نه حقیقت آه. افسانه آه حسرت ناسالم و دفاعی است که ناتوانی در دیدن خود و پندار امکان پذیری فرار از خود و دیگری شدن را نمایش می دهد. چنین نگاهی با اسطوره دل شکسته مطابقت ندارد. اگر پیام فیلم این باشد که آه نکش (حسرت نخور) و خودت باش، در اینصورت این نکته با واقعیت آه مطابقت ندارد حقیقت آه را باید از یک منظر در یافتههای پژوهشی و نظریهپردازی علمی جُست.
آه انعکاسی از انقباص عضلات مخطط بین دندهای است و زمانی که فرد میخواهد تنش این عضلات را از میان بردارد، با کشیدن آه این تنش ناشی از اضطراب را تخلیه میکند، آه سالم ترین شکل تخلیه اضطراب است و زمانی رخ میدهد که آدم ها نه حسرت چیز دیگر شدن، بلکه شجاعت مواجهه با آنچه که واقعاً هستند را در خود پرورش دادهاند. نوروبیولوژی اضطراب نشان داده است که اضطراب میتواند در کانالهای سالم و ناسالم تخلیه شود. این همان چیزی است که در شیوه نوین روانکاوی دوانلو صورتبندی شده است و بعدها یافتههای نوروساینس آن را تأیید کردند. اضطراب را میتوان با واکنش خشک شدن تشخیص داد، چیزی که در ترس شدید آدمها و یا درحیوانات رده پایین در هنگام مواجهه با ترس میبینیم. مثل زمانیکه یک کرم در مواجهه با عامل تهدید بیحرکت میشود. در سالمترین شکل، اضطراب خود را در قالب سیستم عضلات مخطط – استخوانی نشان میدهد و در این جا است که آه را بهعنوان تجلی سالم اضطراب مشاهده میکنیم. در فرایند روانکاوی آه انعکاسی از نزدیک شدن فرد به تجربه حقیقت احساسات درونی اش است و جالب این جاست که همین آه میتواند مبنایی برای تشخیص این باشد که ما در حال نزدیک شدن به واقعیت درونی خود هستیم. این حقیقت آه است و میتوان آن را بهعنوان نشانگری برای مواجهه با خود بهکار برد. هر بار که آه کشیدید دقت کنید درست در لحظه قبل آن چه احساس و تجربه درونی داشته اید، آن تجربه چیزی است که شما را به واقعیت خودتان نزدیکتر میکند. اگر این آه، با سرگیجه و حالت تهوع و سیاهی رفتن چشم و اسهال و تکرر ادرار (کانالهای ناسالم اضطراب) همراه نباشد، نشانی از ظرفیت مواجهه با واقعیت خود است. آه یک نشانگر مفید در حرکت به سوی سرکوبزدایی از حقیقت درون است و چم و خم بهکارگیری آن بهعنوان یک راهنما در فرایند روانکاوی، نیاز به مهارت بالایی دارد. اما شروع توجه به پیشایندهای آن در خود و دیگران مقدمه پرورش این مهارت است. امید که زندگیتان مملو از آه حقیقی و نه کاذب باشد!
نیما قربانی