نقل است به پیش کش از مغرب زمین سنت روز عشاق، ولنتاین، را ارمغان آوردند که امروز است. جماعت ایران زمین که ادبیاتشان در عالم شهره به عشق است، بی تردید هر آنچه را که با عشق و عاشقی نسبتی داشته باشد گرامی میدارند. سخن از عشق و محبت و شفقت خوش است، از هر دهانی و از هر زبانی. انسان حیوانی است عاشق و به قول نظامی طبایع جز کشش کاری ندارند، حکیمان این کشش را عشق خوانند. روانشناسان هم به مدد نقاله و پرگار و خطکش خود، عشق و عاشقی را کاویدهاند و به قدر ابزارهای خود در این مسیر سِره از ناسِره بازشناسی کردند. مقاله عشق چیست؟ به قلم من، تلاشی بود در جهت روشنسازی عشق و ترسیم فرایند رشد آن در مسیر پختگی و سقوط آن در مسیر خفتگی و خودفریفتگی. در اینجا به تلخیص چند نکته در باب آداب عاشقی، بر مبنای نظریهها و یافتههای روانشناسی بیان میکنم:
- بر حذر باش از فقر درون و فریفتگی به مرد (یا زن) برون که بزرگی او به سبب کوچکی درون توست که این چنین بزرگ جلوه میکند.
- معشوقی را به عاشقی برگزین که سزاوار باشد و سفر تو در او به اندک همتی تمام نشود. و کوچه پس کوچههای زیبا بسیار داشته باشد.
- معشوقی را به عاشقی برگزین که عشقورزی تو به او، تو را بزرگتر و پختهتر و متمایزتر و مستقلتر کند، نه مضطربتر و مستأصلتر و وابستهتر.
- در زمین به سوی معشوقی قدم بردار که حرکت تو به سوی او امکان پذیر باشد (مبادا عاشق نیکول کیدمن شوی که تو را جز حسرت و حرمان نصیبی نباشد)
- اینکه عاشق چه کسی و چه چیز میشوی، تو را متر می شود در سنجش اندازه های ذهن و شخصیت خودت. پس بدان با شناخت معشوق خود در جاده خودشناسی در حال حرکتی. اگر احقر است، تو او را برگزیدی و اگر اکبر است باز هم تو او را خواستی.
- در آزمون تمایز واقعیت از خیال در شناخت معشوق خود از نظر دوستان بی نصیب مباش که پندار حصول و شهود تو را ره زند و به بی راهه برد، و عجوزهای را به فرشتگی گمان بری و شعبده باز و تردست ای را به تهمتنی پنداری.
- بدان که در غالب مواقع عشق از روی خام طبعی است و محک آن نه در ضـجّه طلب، که در قدْر و قَدَر تو در شکیبایی و ایثار است. مایه گذاشتن در راه معشوق گاه در گذشتن از معشوق، آنهم بیغرض و نظر و مرض، نمایان میشود و اینجاست که در عاشقی تو را پختگی حاصل میگردد. گذشتن از خواسته خود در برابر معشوق نماد عاشقی است. ترکیبِ منسجمِ طلب و ترک، شور و صبر، و خواستن و نخواستن، و طلبکاری و بدهکاری ادب عاشقی است.
و 8- ناهار یخ کرد و باید مرخص شوم.
عزت زیاد